Françoise Drumetz ، Banque de France ؛و علوم پو ، پاریس ، فرانسه.
کریستین پفیستر ، پاریس 1 پانترون سوربن ؛و علوم پو ، پاریس ، فرانسه.
در چند سال گذشته ، به اصطلاح نظریه پولی مدرن (MMT) در رسانه ها و مردم برجسته شده است. در این مقاله رویکرد MMT به پول و سیاست پولی ارائه شده است و در مورد توصیه های آن در مورد سیاست مالی و مدیریت تقاضای کل ، سیاست های ساختاری که طرفدار آن و همچنین جنبه های بین المللی MMT است ، بحث می کند. به طور کلی ، به نظر می رسد که MMT مبتنی بر وضعیت منسوخ علوم اقتصادی است و ادعاهای آن در مورد سیاست های اقتصادی بسیار اغراق آمیز است: معنای MMT بیشتر از یک مانیفست سیاسی است تا یک نظریه اقتصادی واقعی.
جورج فردریش ناپ (1905) تئوری دولت پول (STM) زیربنای اصلی نظری رویکرد نظریه پولی مدرن (MMT) به پول را ارائه می دهد. ما به طور خلاصه پیوند STM را با MMT در معرض دید قرار می دهیم و سپس توصیه های MMT مربوط به پول ، سیاست پولی و نقش بانک مرکزی را تجزیه و تحلیل می کنیم. ما همچنین موارد تاریخی و اجرای احتمالی MMT در ایالات متحده را در نظر می گیریم.
نمایندگی نادرست از سیاست پولی
ایده های اصلی بیان شده در STM که در MMT استفاده می شود می تواند به شرح زیر خلاصه شود: پول موجودی قانون است. این وسیله ای برای پرداخت است. این یک نشانه ، یک بازنمایی است ، از این رو مرجع Knapp به کلمه لاتین Charta که او به نشانه ترجمه می کند و این باعث شده است که کلمه "چارترسم" برای اشاره به ایده های Knapp و پیروانش باشد. هر دو رویکرد همچنین یک دیدگاه باریک از پول را به عنوان وسیله ای برای پرداخت دارند ، بنابراین از سایر نقش های خود به عنوان یک واحد حساب و یک فروشگاه ارزش غافل می شوند.
STM و KNAPP و همچنین اقتصاددانان MMT و MMT هر دو خود را به عنوان غیرمستقیم و با اقتصاددانان "جریان اصلی" معرفی می کنند. در واقع ، تلاش آنها برای تولید یک تئوری به طور جدی مورد سؤال قرار گرفته است. به عنوان مثال ، داوران خاطرنشان كردند كه STM در مورد ارزش پول چیزی نمی گوید و فاقد مکاتبات با حقایق تاریخی است ، در حالی كه اوكپو (2020) MMT را "تفكر پولی جادویی" عنوان كرده است.
با این حال ، یک تفاوت مهم بین STM و MMT این است که ، اگرچه به نظر نمی رسد که در هر انتشار MMT بیان شود ، پول در MMT به عنوان یک دارایی خالص که دولت می تواند در خواست آن ایجاد کند ، در نظر گرفته می شود ، در حالی که STM پول را به عنوان یک دارایی می داندو یک بدهی
پول ، سیاست پولی و نقش بانک مرکزی
در مورد پول، MMT آنچه را که توبین (1963) رویکرد «قلم چشمه» به پول مینامد (یعنی اعتقاد به اینکه میتوان آزادانه پول با یک ضربه قلم ایجاد کرد) اتخاذ میکند، آن را در مورد دولت به کار میگیرد – که به طور سیستماتیک «دولت» نامیده میشود.– به جای بانک ها در طرح شیکاگو (Pfister، 2020). به عنوان مثال، Wray (2014, 28) می نویسد: "تامین محدودی از IOU های خصوصی یا دولتی وجود ندارد - تا زمانی که هر یک مایل به صدور IOU باشد، می توان آنها را عرضه کرد" و او از این حقیقت نشات می گیرد که "محدودیت این استدر سمت تقاضا». با توجه به Wray (2014)، آنچه مهم است
مقبولیت در سمت تقاضا است. با این حال، به عنوان یک قدرت مستقل، دولت می تواند حداقل مقداری از تقاضا برای IOU های خود را با تحمیل تعهداتی که باید به ارز دولتی پرداخت شود، الزامی کند. فراتر از آن، با قرار گرفتن در راس «هرم پول»، IOU های دولت برای مقاصد تسویه و همچنین برای ذخایر نقدشونده ترین دارایی ها درخواست می شود (29).
از آنجایی که Wray (2014) منظورش از "IOUs دولت" را تعریف نمی کند، ما این مفهوم را با مفهوم رایج تر "پایه پولی"، یعنی مجموع پول نقد در گردش و ذخایر، که در ادبیات به عنوان تقاضا تعریف شده است، شناسایی می کنیم. سپرده های نگهداری شده توسط طرفین سیاست پولی (یعنی بانک ها) نزد بانک مرکزی. بر این اساس، و با در نظر گرفتن اینکه بانکها از ذخایر برای تسویه موقعیت خالص خود پس از تسویه استفاده میکنند (با تأثیر شبه صفر بر تقاضای کل برای ذخایر)، به نظر میرسد که Wray (2014) چیزی را اشتباه گرفته است. این سردرگمی، مطابق با تعریف STM از پول به عنوان وسیله پرداخت، بین ارز قانونی (یا فیات) (به عنوان مثال یورو یا دلار) و پول نقد (یا ارز دوره اجباری، یعنی ارزی است که باید در آن پذیرفته شود. پرداخت و نمی توان آن را با پول خارجی مبادله کرد). علاوه بر این، امروزه استفاده فعالان اقتصادی از پول نقد محدود شده است و بانک ها از ذخایر صرفاً به عنوان وسیله ای برای تسویه معاملات استفاده می کنند و تقریباً هیچ تأثیری بر تقاضای کل برای آنها ندارند. در عوض، فعالان اقتصادی در بیشتر پرداختهای خود از پول خصوصی استفاده میکنند. این سردرگمی در سایر نویسندگان MMT نیز رایج است (به عنوان مثال به کلتون، 2020، 15-41 مراجعه کنید). با این حال، هیچ یک از آنها هرگز توضیح نمی دهند که چرا ادبیات مدرن در مورد پول، آنچه را که پول قانونی را برای عموم «قابل قبول» می کند، یعنی اعتبار سیاست پولی، تعریف می کند. آنها امکان رقابت ارزی را هم در نظر نمی گیرند. در عوض، آنها ترجیح میدهند بر محدودیتهایی که «دولت» برای عموم ایجاد میکند پافشاری کنند.
با توجه به سیاست های پولی و نقش بانک مرکزی ، بر خلاف اقتصاد پولی استاندارد ، MMT توضیحی در مورد استراتژی سیاست پولی یا توصیف مکانیسم انتقال پولی از تصمیمات سیاست پولی به اقتصاد وسیع ارائه نمی دهد. درعوض ، در نظر می گیرد که قانون باید اهداف و رفتار سیاست های پولی را تعیین کند ، احتمالاً در جزئیات - به عنوان مثال. تجویز سطح نرخ بهره معین - و آن را به یک جنبه خاص از اجرای سیاست های پولی متمرکز می کند: مدیریت نقدینگی توسط بانک مرکزی ، که معمولاً به عنوان "آجیل و پیچ" سیاست های پولی در نظر گرفته می شود. حتی به طور خاص تر ، آن را بر تعامل بین این مدیریت و عملکرد حساب خزانه داری با بانک مرکزی متمرکز می کند ، از این مشاهدات صحیح که بانک مرکزی و خزانه داری نیاز به هماهنگی برای سابق دارند تا بتوانند نقدینگی بانکی را به درستی مدیریت کنندواددر واقع ، این هماهنگی مفید است: از آنجا که بانک مرکزی حساب خزانه داری را نگه می دارد ، هرگونه جریان به داخل یا خارج از این حساب بر نقدینگی بانک ها تأثیر می گذارد. با این حال ، MMT هرگز توضیح نمی دهد که "هماهنگی" چه چیزی را شامل می شود ، در عوض به خواننده اجازه می دهد که بانک مرکزی دستورالعمل هایی را از خزانه داری دریافت کند که میزان نقدینگی را که ارائه می شود یا پس گرفته می شود ، دریافت می کند. در حقیقت ، بانک مرکزی بیش از پیش بینی خزانه داری در مورد تغییرات مورد انتظار در حساب خود با بانک مرکزی در طی دوره پیش بینی "عوامل خودمختار" (یعنی دوره قبل از عملیات بازار آزاد بعدی) دریافت نمی کند.
اقتصاددانان MMT همچنین پولیسازی بدهی عمومی را که از طریق خرید داراییهای بانکهای مرکزی انجام میشود (تسهیل کمی) به عنوان «تجارت طبق معمول» در نظر میگیرند. در این رابطه، کلتون (2020)، ظاهراً پول را به عنوان دارایی می داند که دولت می تواند ex nihilo، نوعی مانا آسمانی ایجاد کند و ژاپن را مثال می زند. در آنجا، «نیمی از بدهی [دولت] آن توسط بانک مرکزی آن بازنشسته شده است (یعنی پرداخت [تاکید شده است]). و به راحتی می تواند تا 100 درصد پیش برود. اگر این کار را می کرد، ژاپن به کم بدهی ترین کشور جهان تبدیل می شد» (کلتون، 2020، 93-94). در واقع، کلتون نادیده میگیرد که ذخایر ایجاد شده توسط بانک مرکزی برای خرید اوراق بهادار عمومی، میزان بدهیهای عمومی را بدون تغییر میگذارد، که وقتی ترازنامههای دولت و بانک مرکزی را ادغام کنیم، مشخص میشود. حتی اگر این مثال افراطی را کنار بگذاریم، به نظر می رسد که در رویکرد MMT به سیاست پولی، تسلط مالی یک قانون است.
سوابق تاریخی و اجرای احتمالی در ایالات متحده
هم سوابق تاریخی و هم تلاش برای اندازه گیری تأثیر برنامه MMT در ایالات متحده از طریق درآمدزایی از بدهی های عمومی، حکایت های احتیاطی قوی در برابر چنین رویکردی ارائه می دهد.
به گفته ادواردز (2019)،
تقریباً هر یک از آزمایشهای آمریکای لاتین با توسعههای مالی عمدهای که توسط بانک مرکزی تأمین مالی میشد، در رژیمهای پوپولیستی انجام شد و همه آنها پایان بدی داشتند. در اکثر این قسمتها…، سیاستگذاران از استدلالهایی مشابه استدلالهای MMTers برای توجیه استفاده گسترده از خلق پول برای تأمین مالی افزایش بسیار زیاد در مخارج عمومی استفاده کردند (3).
اوکامپو (2020) همچنین به مورد آرژانتین در زمان پرون (1946-1955) یا رژیم های پرونیست، به ویژه سال های 1946-1948، 1973-1974، 2007، 2012 و 2020 و آلمان نازی بین 1945 و 1945 اشاره می کند.
پالی (2019a) ارزیابی میکند که درآمد کامل بانک مرکزی از افزایش کسری بودجه عمومی ناشی از اجرای برنامه MMT در ایالات متحده، مستلزم افزایش پنجاه برابری نسبت پایه پولی به تولید ناخالص داخلی نسبت به سال 2018 است. او تأکید میکند که این پویاییهای عرضه پول «تقریباً به طور قطع باعث تورم بالا هم در بازارهای دارایی و هم در بازار کالا میشود، و همچنین باعث کاهش قابل توجه تورمی و بیثباتکننده نرخ ارز میشود» (Palley, 2019a, 153).
در واقع، قبلاً در سال 1982، سارجنت پایان چهار تورم بزرگ (اتریش، مجارستان، لهستان و آلمان در دهه 1920) را مطالعه کرده بود که نشان می داد که
صرفاً افزایش مقدار اسکناسهای بانک مرکزی [در اقتصادهای مدرن، ذخایر] نبود که باعث تورم شدید شد، بلکه رشد ارزهای فیات بود که بدون پشتوانه یا فقط با پشتوانه اسکناسهای دولتی، که هرگز چشماندازی برای بازنشستگی وجود نداشت. از طریق مالیات (89).
یک "فضای مالی" نامحدود
تئوری مالی عملکردی لرنر (1943) بر اساس STM Knapp و نظریه کینزی استوار است و بلوک اساسی برای دکترین مالی MMT ارائه کرده است. لرنر یک دکترین مالی رادیکال را اضافه میکند که به آن «کارکردی» میگویند، زیرا بر نتیجه اقتصاد کلان سیاست مالی متمرکز است تا تأثیر بودجهای آن (Wray, 2018). سیاست مالی را باید تنها با «نتایج اقدامات [آن] در اقتصاد و نه با هیچ دکترین سنتی ثابت شده در مورد درست یا نادرست بودن» قضاوت کرد (Lerner, 1943, 39). لرنر (1943) سه اصل را برای دستیابی به اشتغال کامل و ثبات قیمت تجویز می کند:
- وقتی تقاضای کل خیلی کم است هزینه های عمومی باید افزایش یابد و وقتی تقاضای کل خیلی زیاد است مالیات ها افزایش می یابد.
- استقراض عمومی باید «به منظور دستیابی به نرخ بهره که منجر به سطح مطلوبتر سرمایهگذاری میشود» (41)، یعنی سطحی که برای اشتغال کامل مساعد است، تعدیل شود.
- دولت باید برای اجرای دو اصل اول، پول را «چاپ، احتکار یا تخریب» (41) کند.
لرنر دلیلی برای این فرض نمی بیند که دولت همیشه باید پول بیشتری قرض کند و بدهی ملی را افزایش دهد زیرا استفاده از فاینانس عملکردی سطح مناسب تقاضای کل را برای خروجی فعلی حفظ می کند و تمایلی خودکار برای متعادل شدن بودجه ایجاد می کند. علاوه بر این، او «هیچ خطری برای جامعه» از افزایش مستمر بدهی ملی نمی بیند، زیرا بدهی «بر دوش ملت نیست همانطور که بدهی یک فرد به افراد دیگر باری بر دوش فرد است» (Lerner, 1943, 42).-43).
با این حال، لرنر اذعان می کند که FFT در صورتی که بدهی های دولت به صورت خارجی نگهداری شده یا به ارز خارجی باشد، باطل می شود. در این صورت سطح بدهی یک محدودیت خواهد بود زیرا دولت قادر به چاپ پول برای پرداخت بدهی نخواهد بود. به گفته لرنر، FFT فقط برای کشورهایی قابل اعمال است که می توانند درازمدت به ارز خود وام بگیرند.
سیاست مالی و مدیریت تقاضای کل
دکترین سیاست مالی MMT مبتنی بر رد محدودیت های بدهی در استقراض دولت توسط FFT است (میچل، 2020). همچنین استدلال میکند که یک صادرکننده ارز مستقل (یعنی با بدهیهایی که به واحد پول خود و نرخ ارز شناور است) از نظر مالی محدودیتی ندارد، مفهوم «ارتدوکس» پایداری مالی را رد میکند و مفهوم بسیار خاصی از «فضای مالی» را اتخاذ میکند. در این رویکرد، زمانی که اقتصاد در ظرفیت کامل است، ظهور ریسک های تورمی را می توان از طریق افزایش مالیات کنترل کرد. تعدیلهای مالیاتی برای کنترل تقاضای کل عمل میکنند، نه تامین مالی کسری مالی، زیرا هر زمان که دولت خرج میکند، پول ایجاد میشود (همانطور که در بالا ذکر شد، MMT پول را با پایه پولی، یعنی ارز و ذخایر اشتباه میگیرد). بر اساس همین استدلال، فروش اوراق قرضه توسط MMT به عنوان عملیات تامین مالی تلقی نمی شود. همانطور که در بالا اشاره شد، فروش اوراق به عنوان مدیریت نرخ بهره در نظر گرفته میشود که در آن انتشار بدهی دولت با فشار بر نقدینگی بانک، نرخهای سود را افزایش میدهد که گویی بانک مرکزی این اثرات را خنثی نمیکند، دقیقاً برای اینکه سیاست پولی خود را حاکم کند.
MMT نظریه وجوه قرضپذیر متعارف را رد میکند، که برای درک ریسک تورمی مرتبط با گسترش مالی نامربوط تلقی میشود. اثر ازدحام بر مخارج خصوصی در MMT وجود ندارد، زیرا یک سیاست مالی انبساطی قرار است با ارائه نقدینگی به بانکها، نرخهای بهره را کاهش دهد، نه اینکه آنها را با از بین بردن تقاضای خصوصی برای تامین مالی بدهی افزایش دهد. بنابراین، نرخهای بهره اندازه سطوح فعلی یا مورد انتظار آتی کسری و بدهی را که توسط تئوری صندوق قابل قرض ارائه شده است، منعکس نمیکند (فول ویلر، 2007).
نتایج بدست آمده توسط MMT مبالغه شده است:
- حتی یک محرک مالی موقت پولی میتواند این انتظارات را بهویژه از سوی دولت ایجاد کند که استفاده یکباره میتواند به راحتی دائمی شود. به نوبه خود، توسل دائمی به انتشار پولی منجر به فرار از ارز و تورم فوق العاده می شود.
- ادعای MMT مبنی بر اینکه هزینه های دولت فقط توسط سقف "تورمی" محدود می شود ، که وقتی تمام منابع تولیدی به طور کامل به کار می رود ، متصل می شود (میچل ، 2020) ناقص است. MMT به هزینه های فرصت و پیامدهای توزیع درآمدزایی کسری توسط بانک مرکزی ، به عنوان مثال پرداخت نمی کند. تأثیر آن بر قیمت دارایی ، که ممکن است هم بر تقاضا و هم در عرضه اقتصاد تأثیر بگذارد و بنابراین محدودیت تورم ، حتی قبل از رسیدن به اشتغال کامل ، تأثیر می گذارد.
- MMT استدلال می کند که نرخ بهره عادی بدهی دولت باید بسیار کم یا حتی صفر باشد. این فرض سؤال احتمالی نرخ بهره را به طور دائم زیر نرخ رشد اقتصاد ایجاد می کند.
- اگر بازارهای مالی انتظار داشته باشند تورم آینده بالا قبل از رسیدن به اشتغال کامل انتظار داشته باشد ، کسری دولت ممکن است منجر به افزایش نرخ بهره طولانی مدت شود (Lavoie ، 2019 ؛ Palley ، 2019b). اگر بدهی با میل به بازار جذب نشود ، مراجعه به دولت به سرکوب مالی مانع از افزایش نرخ بهره در بازارهای اعتباری خصوصی با عواقب جانبی از نظر ثبات پولی و مالی نمی شود.
- این فرض که یک صادرکننده ارزی مستقل به طور پیش فرض بدهی صادر شده به ارز خود را نخواهد داشت زیرا بانک مرکزی همیشه می تواند پول مورد نیاز برای خدمات و بازپرداخت این بدهی را چاپ کند (Buiter and Mann ، 2019 ؛ Ocampo ، 2020 ؛ Palley ، 2019b)واد
MMTER ها بر این باورند که سیاست مالی بسیار مؤثرتر از سیاست های پولی در مدیریت تقاضای کل است. بنابراین ، برای حفظ اشتغال کامل و تورم متوسط باید در صورت لزوم تعدیل شود در حالی که سیاست های پولی باید با چاپ پول و نگه داشتن نرخ بهره در سطح بسیار کم و نزدیک صفر ، از تأمین مالی کسری مالی پشتیبانی کند.
یک انتقاد اساسی که می تواند به MMT بپردازد این است که طرفداران آن با توجه به فقدان مدل سازی رسمی قادر به اثبات ادعاهای خود نیستند. در راستای این انتقاد ، ارزیابی زیر فرضیات کلیدی MMT در مورد تورم ، سیاست پولی ، سیاست مالی و بازخورد آنها را بررسی می کند.
به گفته پاللی (2019b) ، MMT به ویژه از مشکل تورم رد می شود و فاقد یک دکترین است. به عنوان مثال ، Wray (2019) می نویسد: "خوشبختانه - یا متأسفانه بسته به دیدگاه شخص - اقتصادهای مدرن معمولاً با کمبود کافی عمل می کنند که حتی افزایش زیادی برای تقاضای کل به احتمال زیاد بر دستمزدها و قیمت ها وارد نمی شود. منتقدین ما همچنان به نبرد تورم که تقریباً دو نسل پیش برنده شد ، ادامه می دهند. »(7).
در مورد نقش سیاست پولی در مدیریت تقاضای کل ، صرفنظر کردن از نرخ بهره MMT به عنوان ابزاری برای سیاست تثبیت مشکل ساز است. اول ، Tymoigne و Wray (2013) اظهار داشتند که "حساسیت" تقاضای کل به نرخ بهره کم است. از آنجا که نرخ بهره به نظر می رسد که بر هزینه استقراض تأثیر می گذارد ، که بر هزینه های تولید و قیمت تأثیر می گذارد ، نرخ بهره پایین ممکن است منجر به کاهش تورم شود. با این حال ، چنین استدلال هزینه ای صرفاً از نظر ماهیت کوتاه مدت است. دوم ، دور انداختن نرخ بهره به عنوان ابزاری تثبیت کننده باعث ایجاد اقتصاد سیاسی و مشکلات کمبود ابزار می شود (پاللی ، 2019b). از دیدگاه اقتصاد سیاسی ، سیاست پولی ابزار ارجح برای مدیریت تقاضای کل است زیرا استفاده از سیاست مالی برای تثبیت چرخه تجارت دشوار است. علاوه بر این ، از دست دادن یک ساز ، مشکل یک سیاستگذار برای دستیابی به اهداف سیاست خود را ایجاد می کند. سوم ، تجویز MMT برای نگه داشتن نرخ بهره اسمی در سطح بسیار پایین و نزدیک صفر نیز باعث بی ثباتی کلان اقتصادی می شود ، با ، در مرحله صعودی چرخه ، نرخ های واقعی در حال سقوط و به طور بالقوه باعث تورم بالاتر می شود ، که به نوبه خود باعث کاهش علاقه واقعی می شود. نرخ
سیاست های ساختاری با تمرکز بر اشتغال کامل در ایالات متحده
از نظر MMT ، اشتغال کامل از طریق یک برنامه اشتغال زایی دولتی حاصل می شود ، که به عنوان یک تثبیت کننده اتوماتیک عمل می کند و با هزینه های گسترده برای زیرساخت ها ، سازگاری آب و هوا و محیط زیست ، یعنی "معامله جدید سبز" ، که به کار می رود. کارگران در برنامه اشتغال زایی.
برنامه اشتغال خدمات عمومی و معامله جدید سبز
MMT معتقد است که اقتصاد سرمایه داری مدرن، که ذاتاً بی ثبات است، در تولید و حفظ اشتغال کامل «واقعی» شکست خواهد خورد. بیکاری غیر ارادی یکی از مشخصه های پایدار چنین اقتصادهایی است (فولویلر، 2007؛ چرنوا، 2012؛ هایم، 2021). بنابراین، MMT از اجرای برنامه ایجاد شغل عمومی ایالات متحده با بودجه دولت فدرال، به نام برنامه استخدام خدمات عمومی (PSE) حمایت می کند (Wray et al., 2018). برنامه PSE یک برنامه تضمین شغل است
که برای همه کسانی که نیاز به کار دارند، با جذب بیکاران در طول رکود و کاهش با احیای اشتغال بخش خصوصی، اشتغال ایجاد می کند.…[T]برنامه PSE دستمزدی را پرداخت می کند (که سطح آن به تدریج افزایش می یابد تا به 15 دلار در ساعت برسد. در سال 2022) برای موقعیت های تمام وقت و پاره وقت و ارائه مزایایی که شامل بیمه درمانی و مراقبت از کودک می شود. برنامه PSE علاوه بر تضمین دسترسی به کار در پروژههایی که در خدمت اهداف عمومی هستند، حداقل استانداردهای مؤثری را برای دستمزدها و مزایا ایجاد میکند (Wray et al., 2018, 1).
هدف این برنامه رقابت مستقیم با اشتغال بخش خصوصی نیست: مشاغل ایجاد شده خدمات عمومی را در سازمان های اجتماعی غیرانتفاعی، مدارس دولتی و دولت های ایالتی و محلی ارائه می دهند.
به گفته اقتصاددانان MMT، اجرای PSE مزایای زیادی به همراه خواهد داشت (Tcherneva، 2012؛ Wray و همکاران، 2018؛ Ehnts و Höfgen، 2019). فعالیت اقتصادی و درآمد خانوارها را تثبیت می کند. بودجه دولت نیز به شیوه ای ضد چرخه ای حرکت می کند زیرا هزینه های این برنامه با چرخه نوسان می کند، که بیشتر به آرام کردن نوسانات دوره ای کمک می کند. علاوه بر این، برنامه PSE یک لنگر قیمت و دستمزد را فراهم می کند.
طرح جدید سبز (GND)، قطعنامه ای است که توسط اوکاسیو کورتز، نماینده کنگره آمریکا و سناتور مارکی ارائه شده است، برنامه جامعی است که خواستار بسیج اقتصادی در ایالات متحده در مقیاسی است که از دوران نیو دیل دیده نشده است. هدف اصلی آن، کربن زدایی بنیادی از اقتصاد ایالات متحده با مجموعه ای از سیاست های ترکیبی از سرمایه گذاری عمومی تا سال 2030 و در عین حال کاهش قابل توجه نابرابری اقتصادی است. هدف ایجاد «میلیونها شغل خوب و با دستمزد بالا و تضمین رفاه برای همه» از طریق تضمین شغل، جزء اصلی GND (Galvin and Healy، 2020) محقق خواهد شد.
نقشی محوری اما موفقیتی نامشخص
پاللی (2019b) خاطرنشان می کند که برنامه اشتغال زایی دولت برای MMT بسیار مهمتر از آنچه در نگاه اول به نظر می رسد ، بسیار مهم است ، زیرا سیاست های مالی ، همانطور که توسط MMT پیش بینی شده است ، می تواند در تنظیم دقیق اقتصاد مشکل داشته باشد. بنابراین ، PSE به عنوان یک تثبیت کننده اتوماتیک ضد چرخه عمل می کند و اشتغال کامل غیر تورم تولیدی را ارائه می دهد. با این حال ، موفقیت چنین برنامه ای بر تعدادی از شرایط استوار است (Buiter and Mann ، 2019) که ممکن است همه برآورده نشوند. به طور خاص ، مقامات باید موجودی دائمی از مشاغل تولیدی ، معنی دار و فرصت های شغلی را که آماده برای پر شدن در زمان کوتاه در بخش دولتی هستند ، مدیریت کنند. در مقابل ، اشتغال بخش دولتی در فعالیتهایی که ارزش اقتصادی کمی یا حفظ مهارت ها را با دستمزد تضمین شده اضافه می کنند ، به سادگی معادل مزایای بیکاری در مبدل است. اگر کارگران ترجیح می دهند مشاغل PSE با پرداخت بهتر یا کمتر فشرده تر ترجیح دهند ، ممکن است PSE دارای اشکالاتی دیگر باشد ، مانند جابجایی تولید بخش خصوصی. علاوه بر این ، این واقعیت که PSE حداقل دستمزد مؤثر را برای کل اقتصاد تعیین می کند ، ممکن است عواقب تورمی داشته باشد و در سایر مناطق اقتصاد باعث ضرر شغلی شود. سرانجام ، GND و PSE با این وجود منعکس کننده دیدگاه MMT مبنی بر مداخله دولت مطلوب تر و پایدار از اقدامات بخش خصوصی در پاسخ به تغییرات آب و هوایی است.
تجزیه و تحلیل اقتصاد باز و محور ایالات متحده
Bonizzi و همکاران.(2019 ، 47) توجه داشته باشید که "تجزیه و تحلیل MMT از موضوعات اقتصاد باز ، به ویژه مواردی که توسط کشورهای در حال توسعه و نوظهور روبرو هستند ، نسبتاً کم است."در واقع ، بیشتر تحلیل های MMT به یک فرض اقتصاد بسته متکی است (Ocampo ، 2019). وقتی این کار را نمی کنند ، آنها به عنوان محور ایالات متحده و از نزدیک با دیدگاه های رسمی دولت ایالات متحده مطابقت دارند. به عنوان مثال ، کلتون (2019) می نویسد ، "کسری تجارت آمریکا اختیاری نیست. بخش اعظم جهان به سادگی باید مازاد تجارت را با آمریکا اجرا کنند. »(143). MMT کسری حساب جاری را بازتابی از تقاضای خارجی برای دارایی های مالی می داند ، نه اینکه نتیجه مصرف داخلی و سرمایه گذاری بیش از ظرفیت تولیدی باشد. فرض اساسی - این که بدهی های مرتبط با کسری حساب جاری در ارز ملت کسری است - با واقعیت اکثریت سیستم های بین المللی تجارت و مالی مطابقت ندارد (Bonizzi et al. ، 2019) ، به جز ایالات متحدهو چند اقتصاد مهم دیگر صادر کننده ارز.
چارچوب MMT توسط صاحبان آن به عنوان قابل اجرا برای همه ناشران ارزهای مستقل ارائه شده است. حتی از کشورهای در حال توسعه و نوظهور نیز خواسته میشود که نسخههای آن را اتخاذ کنند، گویی محدودیتهای خارجی در سیاست و توسعه، که آنها را به سمت انتخاب نرخ ارز یا استقراض در خارج از کشور به ارز خارجی سوق میدهد، خود تحمیلی است و منعکس کننده استقلال سیاست کلان محدود نیست.. با این حال، بونیزی و همکاران.(2019) معتقدند که معیارهای شناسایی شده توسط MMT برای دستیابی به استقلال سیاست ناکافی است و "[الف] حمایت از درآمدزایی کسری در شرایط کسری حساب جاری پایدار، نوسانات نرخ ارز و فرار بالقوه سرمایه در بهترین حالت نادرست و در بدترین حالت غیرمسئولانه است."58). به نوبه خود، اپستین (2019) معتقد است که "سیاست MMT در بهترین حالت فقط به چند کشور مرتبط است: آنهایی که ارزهای بین المللی قابل توجهی دارند" (8). شاید در نتیجه این اظهارات انتقادی، کلتون (2020) به اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور توصیه می کند که موافقت نامه های تجاری جنوب-جنوب را امضا کنند و کنترل سرمایه را برای به دست آوردن "حاکمیت پولی" اعمال کنند (155). با این حال، چنین اقداماتی احتمالاً مانع ایجاد «بازارهای عمیق سرمایه» میشود که او آن را ضروری میداند - و به درستی چنین است - برای ایجاد تقاضا برای ارزهایشان (144) و در نتیجه به دست آوردن «حاکمیت پولی».
نتیجه
جدول 1 تضادهای اصلی بین رویکرد MMT و جریان اصلی اقتصاد را خلاصه می کند.
جدول 1 آنچه که MMT اشتباه و درست تشخیص می دهد
اشتباه | درست | |
---|---|---|
به صراحت | ||
هزینه های دولت توسط… | مالیات | صدور ارز |
پایداری بدهی عمومی… | می تواند یک مسئله باشد | نمی تواند مسئله ای باشد |
اوراق مشارکت عمومی منتشر می شود… | برای تامین کسری بودجه عمومی | برای توزیع درآمد به عنوان بخشی از استراتژی نگهداری نرخ بهره |
دسترسی دولت به منابع مالی بانک مرکزی… | باید محدود شود | نامحدود است |
بدهی دولتی خریداری شده توسط بانک مرکزی … | باید پرداخت شود | پرداخت می شود |
ازدحام کردن… | می تواند یک مسئله باشد | نمی تواند مسئله ای باشد |
سیاست های پولی… | نقش مهمی در ایجاد ثبات در اقتصاد دارد | نقشی در ایجاد ثبات در اقتصاد ندارد |
نرخ بهره … | متغیر بازار هستند | توسط دولت تعیین می شود |
تورم… | یک موضوع سیاست پولی است | یک موضوع سیاست مالی است |
بیکاری… | نمی توان به طور کامل حذف کرد | را می توان به طور کامل حذف کرد |
سیاست های ساختاری متعارف… | مثبت هستند | منفی هستند |
یک اقتصاد مستقل… | باید رقابتی باشد | لازم نیست رقابتی باشد |
مهارت ها… | از عوامل مهم درآمد هستند | ارتباط ضعیفی با درآمد دارند |
رفاه اجتماعی… | هزینه دارد | هیچ هزینه ای ندارد |
به طور ضمنی | ||
واحد پول… | هم دارایی و هم یک مسئولیت است | آیا دارایی "تولید" تبلیغات توسط دولت است |
رقابت ارز ... | وجود دارد | وجود ندارد |
مشوق ها و انتظارات ... | نقش عمده ای در پویایی اقتصادی داشته باشید | نقش جزئی در پویایی اقتصادی داشته باشید |
رقابت در بازارهای کالا و خدمات… | وجود دارد و مفید است | می توان نادیده گرفت |
تغییرات آب و هوا ... | می توان در درجه اول با تعیین قیمت اجتماعی کربن مورد توجه قرار گرفت | در درجه اول سرمایه گذاری عمومی را ضروری می کند |
منبع: توضیح خود نویسندگان.
اگر اقتصاددانان MMT درگیر بحث و گفتگو با همكاران خود باشند تا بتوانند مواضع خود را از دیدگاه نظری و تجربی توضیح دهند و توجیه كنند. با این حال ، انتشارات دانشگاهی آنها تکراری و فاقد تجزیه و تحلیل تجربی است ، که امکان تأیید ادعاهای آنها یا مقایسه با توصیه های سایر مدارس فکری را فراهم نمی کند. همانطور که هارتلی (2020) خاطرنشان می کند ، MMT "یک تئوری علمی جعلی نیست: این یک جمله سیاسی و اخلاقی توسط کسانی است که به عدالت - و قیمت مناسب - از هزینه های نامحدود دولت برای دستیابی به اهداف مترقی اعتقاد دارند". معنای آن بیشتر از یک مانیفست سیاسی است تا یک نظریه اقتصادی واقعی.
منابع
Bonizzi ، B. ، A. Kaltenbrunner and J. Michell (2019) ، حاکمیت پولی طیف است: نظریه پولی مدرن و کشورهای در حال توسعه ، بررسی اقتصاد در دنیای واقعی ، 89 ، 46-61.
Buiter ، W. و C. L. Mann (2019) ، نظریه پولی مدرن (MMT): آنچه درست است جدید نیست ، آنچه جدید است درست نیست ، و آنچه باقی مانده است بسیار ساده است ، Citi GPS Insights.
ادواردز ، س. (2019) ، نظریه پولی مدرن: داستان های احتیاطی از آمریکای لاتین ، مقالات کار اقتصاد هوور ، 19106.
Ehnts ، D. H. and M. Höfgen (2019) ، نظریه پولی مدرن: یک چشم انداز اروپایی ، بررسی اقتصاد در دنیای واقعی ، 89 ، 75-84.
Epstein ، G. (2019) ، آیا MMT "America First" اقتصاد؟ ، وبلاگ اینت.
Fullwiler ، S. T. (2007) ، نرخ بهره و پایداری مالی ، مجله موضوعات اقتصادی ، 41 (4) ، 1003-1042.
Galvin ، R. and N. Healy (2020) ، معامله جدید سبز در ایالات متحده: چه چیزی است و چگونه می توان آن را پرداخت کرد ، تحقیقات انرژی و علوم اجتماعی ، 67 ، 1-9.
هایم ، دی. (2021) ، ضمانت شغلی عمومی چه مشاغل را باید ارائه دهد؟درس های Hyman P. Minsky ، موسسه اقتصاد لوی کالج برد ، مقاله کار ، 981.
هارتلی ، جی. (2020) ، ضعف نظریه پولی مدرن ، امور ملی ، پاییز ، 70-82.
کلتون، اس. (2020)، افسانه کسری بودجه: نظریه پولی مدرن و چگونگی ایجاد یک اقتصاد بهتر، جان موری.
Knapp, G. F. (1905), The State Theory of Money, خلاصه و ترجمه H. M. Lucas and J. Bonar, Macmillan & Company.
Lavoie، M. (2019)، نظریه پولی مدرن و اقتصاد پساکینزی، بررسی اقتصاد دنیای واقعی، 89، 197-108.
لرنر، A. P. (1943)، امور مالی عملکردی و بدهی فدرال، تحقیقات اجتماعی، 10، 38-51.
میچل، W. (2020)، بدهی و کسری - دیدگاه MMT، مرکز اشتغال کامل و حقوق صاحبان سهام، مقاله کاری، 20-05.
Ocampo، E. (2020)، MMT: نظریه پولی مدرن یا تفکر پولی جادویی؟شواهد تجربی، Universidad del Cema، Documentos de Trabajo، 762.
Palley، T. I. (2019a)، اقتصاد کلان در مقابل نظریه پول مدرن: برخی از محاسبات ناخوشایند کینزی و پویایی پولی، بررسی اقتصاد در دنیای واقعی، 89، 148-155.
Palley، T. I. (2019b)، چه مشکلی با نظریه پول مدرن (MMT): یک آغازگر انتقادی، موسسه Hans-Böckler Stiftung، FMM Working Paper، 44.
Pfister، C. (2020)، 100% ذخیره: مصیبت یا فرصت؟، کارنامه بانک دو فرانس، 786.
سارجنت، تی جی (1982)، پایان چهار تورم بزرگ، در R. E. Hall (ویرایش)، تورم: علل و آثار، انتشارات دانشگاه شیکاگو، 41-97.
Tcherneva، P. R. (2012)، فراتر از اشتغال کامل. کارفرمای آخرین راه حل به عنوان مؤسسه ای برای تغییر، مؤسسه اقتصادی لوی کالج بارد، مقاله کاری، 732.
توبین، جی. (1963)، بانک های تجاری به عنوان خالقان «پول»، بنیاد کاولز، مقاله بحث، 159.
Tymoigne، E. and L. R. Wray (2013)، نظریه پول مدرن 101: پاسخی به منتقدان، موسسه اقتصاد لوی کالج بارد، مقاله کاری، 778.
Wray, L. R. (2014)، از نظریه دولتی پول تا نظریه پول مدرن: جایگزینی برای ارتدوکس اقتصادی، موسسه اقتصاد لوی کالج بارد، مقاله کاری، 792.
Wray, L. R. (2018)، امور مالی عملکردی: مقایسه تکامل موقعیت هایمن مینسکی و آبا لرنر، موسسه اقتصاد لوی کالج بارد، مقاله کاری، 900.
Wray، L. R. (2019)، مسیرهای جایگزین برای نظریه پول مدرن، بررسی اقتصاد دنیای واقعی، 89، 5-22.
Wray، L. R.، F. Dantas، S. Fullwiler، P. R. Tcherneva و S. A. Kelton (2018)، استخدام خدمات عمومی: مسیری برای اشتغال کامل، مؤسسه اقتصادی لوی کالج بارد، گزارش پژوهشی.
© نویسنده(های) 2021
دسترسی آزاد: این مقاله تحت شرایط مجوز بین المللی Creative Commons Attribution 4. 0 (https://creativecommons. org/licences/ by/4. 0/) توزیع شده است.
بودجه دسترسی آزاد ارائه شده توسط ZBW – مرکز اطلاعات اقتصاد لایبنیتس.